
جدول اول اسم سالن زیبایی ایرانی اصیل
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 1 | آرمیتا | در آرامش و رهایی | نمادی از صلح درونی و رهایی از دل مشغولی ها |
| 2 | آدرینا | ارزشمند و گران بها | نامی خوش آهنگ که حسی از وقار و ارزشمندی را منتقل میکند |
| 3 | آفرینا | تحسین برانگیز، قابل ستایش | مناسب برای برندی که به خلاقیت و ستایش زیبایی اهمیت میدهد |
| 4 | آمیسا | همراه با نشاط و امید | یادآور حس تازگی و شادابی در زیبایی |
| 5 | آمیتیس | نام ملکه مادی، درخشان | ریشه در تاریخ کهن ایران؛ زنی که نمادی از شکوه و جذابیت بوده است |
| 6 | آسا | مانند و شبیه | کوتاه و خوش آوا، معنی ضمنی “شبیه زیبایی” |
| 7 | آسرین | سحرانگیز، افسونگر | برآمده از واژه های کهن فارسی برای افسونگری |
| 8 | آرِشا | نجیب و بزرگوار | حس پاکی و اصالت را به ذهن متبادر میکند |
| 9 | آروسین | برازنده و شایسته | مناسب برای برندی که مشتریان را شایسته ی بهترین ها میداند |
| 10 | آرون | خالص و لطیف | نامی کوتاه که حسی از پاکی در خود دارد |
| 11 | آرینا | پاک و بی آلایش | گرچه ممکن است با نام های مشابه اشتباه شود اما اصالت فارسی دارد |
| 12 | آفرین | تبریک و تحسین | شکوه و زیبایی را تقدیر میکند |
| 13 | آفرینه | آفرینشگر و خلاق | تأکید بر خلق زیبایی در کار سالن |
| 14 | آلِنا | درخشان و نورانی | صورت کهنی از واژه های مرتبط با نور در فارسی |
| 15 | آوند | رگِ گیاه و حیات بخش | القاکننده ی تازگی و طراوت در خدمات زیبایی |
| 16 | آوا | نوا، صدا، موسیقی زیبا | یادآور زمزمه ی خوش آهنگ در زیبایی |
| 17 | آیتن | مهتابی، چون ماه | ریشه در زبان کهن؛ نمادی از درخشندگی صورت |
| 18 | آهوچهر | چهره ای به زیبایی آهو | لقب قدیمی برای زیبایی چشم و صورت |
| 19 | آیسان | پاک چون آب | القای شفافیت و زلالی در خدمات زیبایی |
| 20 | آرته | نیکویی و فضیلت | از ریشه های ایران باستان؛ نشانگر کمال و خوبی |
| 21 | آزرمی | باوقار و متین | یادآور ابهت و وقار برای سالن زیبایی |
| 22 | آرمَن | سپید و پاک | در متون کهن به صورت رمزی برای پاکی و روشنایی اشاره شده است |
| 23 | آمرَستا | جمع شده، به هم پیوسته | القای همبستگی و هماهنگی بین زیبایی و هنر |
| 24 | آسوان | سرسبز و باطراوت | حس طراوت و شادابی به مشتریان منتقل میکند |
| 25 | آمِلین | فعال و کوشا | مناسب برای برندی که پویایی و تحرک را اصل قرار میدهد |
| 26 | آهیژه | عصاره و چکیده | برگرفته از جوهره ی زیبایی |
| 27 | آرَوَن | روان و جاری | القای حس سیالی و حرکت مداوم در زیباسازی |
| 28 | آزین | آراسته، زینت داده شده | مناسب برای سالن زیبایی که بر آراستگی تمرکز دارد |
| 29 | آکامه | سرشار از عشق | برآمده از حس عشق و محبت در هنر زیباسازی |
| 30 | آسپیدا | سپر، نماد پشتیبانی | القای حس حمایت از مشتری در مسیر زیبایی |
| 31 | آسورا | قدرتمند و الهی | برگرفته از اساطیر کهن ایران؛ حس قدرت و لطف الهی |
| 32 | آغازین | نو و بدیع | القای آغاز یک تحول زیبا برای مشتری |
| 33 | آناهیس | پاک و بی گناه | نزدیک به اناهیتا، الهه ی آب؛ نماد پاکی و برکت |
| 34 | آرتین | نجیب و شریف | به زیبایی و بزرگی در خوی و روش اشاره دارد |
| 35 | آریسین | درخشندگی و نورانیت | حس تلالؤ و درخشندگی ویژه |
| 36 | آزادین | مظهر آزادی و رهایی | تداعی کننده ی حس آزادگی در هنر |
| 37 | آماندا | دوست داشتنی (واردشده به فارسی) | هرچند وام واژه است، اما در فارسی هم به کار رفته و حسی جهانی دارد |
| 38 | آنیسا | همدم و انیس | حس نزدیکی و دوستی با مشتری را میرساند |
| 39 | آوانا | نوآور و بدیع | از ترکیب “آوا” + “نا”؛ یادآور صدای تازه و ایده ی جدید |
| 40 | آژند | پیوند، اتصال | بیانگر اتصالی محکم میان خدمات سالن و رضایت مشتریان |
| 41 | آریو | شریف و آزاده | از نامهای کهن؛ القای حس سربلندی در زیبایی |
| 42 | آرگو | نور و درخشندگی | مشابه الماس درخشان؛ مناسب برندی که بر لوکس بودن تأکید دارد |
| 43 | آهیدا | درخشیدن و تابیدن | تجسم نور و روشنایی بر چهره ی افراد |
| 44 | آسمین | به رنگ آسمان | القای آبیِ آرامش بخش برای زیبایی |
| 45 | آرامه | محل آرامش | سالن را چون مأمنی برای رهایی از تنش نشان میدهد |
| 46 | آنیرا | بی همتا و کمیاب | تأکید بر خاص و منحصر به فرد بودن خدمات |
| 47 | آریناژ | چهره ی باشکوه | حس شکوه و بزرگی در زیبایی |
| 48 | آئینار | روشنی و پاکی | مرتبط با روشنایی و صافی |
| 49 | آرشید | رشید و قدرتمند | القای قدرت در زیبایی و جذابیت |
| 50 | آروی | سریع و روان | نمادی از خدمات سریع و باکیفیت سالن |
اسم کلینیک زیبایی ایرانی اصیل
اگر به دنبال کلینیک های معتبر زیبایی ایرانی هستید، این لینک را از دست ندهید.
جدول دوم اسم سالن زیبایی ایرانی اصیل
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 51 | ابینا | بینش و دید روشن | اشاره به داشتن دید باز در هنر و زیبایی |
| 52 | ارسیما | جلوه ی والای انسانی | حسی از شرافت و بزرگواری در القای زیبایی |
| 53 | اشینا | از ریشه ی “اشی” به معنی نعمت | یادآور نعمتی از زیبایی و برکت |
| 54 | اَمینا | قابل اعتماد، امانتدار | القای حس اعتماد و امانتداری در ارائه خدمات |
| 55 | اورینا | طلوع زیبا | ترکیبی از “اور” (به معنای سپیده دم) و پسوند حالت |
| 56 | اورَس | بلندمرتبه و والا | اشاره به عظمتی شبیه کوه های بلند |
| 57 | الینا | تابان و درخشان | حسی از طلوع نور و روشنی روی چهره |
| 58 | ارشیا | تخت شاهی، شکوه | مناسب برای برندی لوکس و فاخر |
| 59 | ارشان | پاکی و طهارت | القای بی آلایشی در کار سالن |
| 60 | اِلیما | حکمت و دانایی | بر دانش تخصصی زیبایی و مراقبت تأکید دارد |
| 61 | اوژان | شکوه و جلال | نمادی از زیبایی پرفروغ |
| 62 | اوانا | فراخوانی به نیکی | به معنای دعوت به زیبایی و آرامش |
| 63 | ایوانه | روشن و شفاف | نشانگر شفافیت و راستی در کار |
| 64 | اوما | بخت خوب، خوش اقبال | نمادی از خیر و خوش شانسی در زیبایی |
| 65 | اوریناژ | درخشش سپیده دم | ترکیبی از اور(سپیده) + یناژ(درخشش) |
| 66 | ایلار | شکوفا، نوگشوده | اشاره به باز شدن گل ها و رویش زیبایی |
| 67 | امرداد | بی مرگی، جاودانگی | از ماه های باستانی؛ نماد زیبایی پایدار |
| 68 | ایراندا | هدیه ی ایران | القای هویتی ایرانی و اصیل |
| 69 | اشرفینا | بسیار شریف و گران بها | اشاره به اوج شرافت و ارزش در خدمات زیبایی |
| 70 | ابیشا | یاری رسان و امدادگر | بر اهمیت کمک رسانی و مراقبت از زیبایی تأکید دارد |
| 71 | اِدارا | نگهدارنده و مراقبت کننده | مناسب برای برندی که به مراقبت مداوم از زیبایی اهمیت میدهد |
| 72 | ارُمایا | آراستن و پیراستن | یادآور تزئین، پیراستن و زیبا کردن |
| 73 | ایرانام | نام ایران، افتخار ایرانی | تأکید بر اصالت ملی و میراث فرهنگی |
| 74 | اشتیفان | آراسته و دلنشین | برداشتی کهن از آرایش و پیرایش در منابع قدیمی |
| 75 | اِرویسا | باغ زیبا و دلنواز | القای محیطی سبز و آرامش بخش برای سالن |
| 76 | اوژیسا | گل بهاری، شکوفه | حس طراوت و جوانی در خدمات |
| 77 | اَنیسا | دوست نیک، انیس | حسی از همراهی همیشگی با زیباجویان |
| 78 | ایلیساد | به معنای همراه نور | نماد نور و روشنایی همراه در مسیر زیبایی |
| 79 | اورنام | سپیده ی پرشکوه | القای آغازِ درخشان در تغییر ظاهر |
| 80 | ارمادا | پوشش دهنده و مراقبت کننده | اشاره به حفاظت و پوشش زیبایی |
| 81 | اشتین | محکم و استوار | حسی از قدرت و استحکام در ماندگاری زیبایی |
| 82 | اوستا | کتاب مقدس زرتشتیان | اصیل و ارزشمند؛ یادآور حکمت و میراث کهن |
| 83 | اورَنا | زیبا و والامقام | اشاره به مقامی والا در زیبایی |
| 84 | ایسارا | آزادی و رهایی | تداعی کننده ی حس آزادگی در انتخاب سبک زیبایی |
| 85 | انوشا | جاودانه و شیرین | مشهور در فرهنگ فارسی به معنای بی زوال |
| 86 | الهد | افق روشن و گسترده | مناسب برای فضاسازی روشن و بزرگ در سالن |
| 87 | اَمیلان | توانا و دانا | القای توانایی و دانش فنی در کار |
| 88 | اَرتینا | والامقام و اصیل | تجسم نجابت و اصالت ایرانی |
| 89 | اَسرینا | پوشیده از راز و رمز | حسی از رازآلودگی در زیبایی |
| 90 | اَموا | بانگ نو و تازه | برگرفته از موج های جدید در حوزه زیبایی |
| 91 | اشیما | مظهر نعمت و برکت | همریشه با «اشی»، یکی از ایزدبانوان پهلوی |
| 92 | اوِیرا | دید واضح و شفاف | القای شفافیت در خدمات زیبایی |
| 93 | اَدلیا | تعالی یافته | مناسب برای سالنی که به تعالی و رشد مداوم معتقد است |
| 94 | اخشید | شاهزاده ی اصیل | یادآور قدرت و نجابت |
| 95 | اِلیا | روشن و درخشان | حس خوبی از نور و سفیدی |
| 96 | اُلیلا | گل سفید و درخشان | معادل با گل های سفید کمیاب که زیبایی منحصر به فرد دارند |
| 97 | ایلویا | نور حق و پاکی | پیوندی معنوی با حقیقت و زیبایی |
| 98 | اروانه | جاری و روان | حس پویایی و تحول مداوم در زیبایی |
| 99 | اشنارا | عشق پاک و بی آلایش | القای حس عشق و مهربانی بی قید و شرط |
| 100 | اوژینا | زاده ی نور | نشانگر تولد و پیدایش زیبایی درخشان |
اسم کلینیک زیبایی ترکی
کلینیک های زیبایی معتبر ترکیه را بشناسید! همین حالا وارد لینک شوید.
جدول سوم نامهای اصیل فارسی
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 101 | بارین | حاصلخیز و پربار | القای رشد و شکوفایی در زیبایی |
| 102 | بهارین | شاداب ترین بهار | نمادی از طراوت و تازگی |
| 103 | بینا | بصیر و روشن بین | تأکید بر دید عمیق در کار سالن |
| 104 | بهدیس | نیک گونه و خوشرو | القای زیبایی ظاهری و باطنی |
| 105 | بامیکا | سرشار از امید | از واژه ی «بام» (فجر و سپیده) و «یکا» (واحد) |
| 106 | بامشاد | صبح شاد و خرم | حسی از شروع شاداب روز |
| 107 | بانوژ | بانوی نجیب و اصیل | مناسب برای سالنی با مخاطب بانوان |
| 108 | بایار | استوار و وفادار | القای اعتماد و وفاداری به مشتری |
| 109 | بهینا | نیکویی و خوبی | یادآور خصائل نیک و پسندیده |
| 110 | بهارک | بهار کوچک و نوپا | حس شکفتن و تازه شدن |
| 111 | بهاران | فصل شکوفایی و زندگی | القای فضایی سرشار از زندگی |
| 112 | بهیناژ | شکوفایی نیک | ادامه ی معنای بهینا با تأکید بر رشد |
| 113 | بدریز | نیک ریز، کسی که خوبی میریزد | نوعی سخاوت در زیبایی |
| 114 | بهداد | عطای نیک، داده ی پاک | نشانگر هدیه ی نیکو به مشتریان |
| 115 | به سنا | ستایش خوبی ها | قدردانی از زیبایی |
| 116 | بَسیتا | گسترده و فراگیر | حسی از وسعت در ارائه خدمات |
| 117 | بِهراد | بهترین اندیشه | تأکید بر ایدئال گرایی در کار |
| 118 | بِهسو | نیک منش و خوش نیت | القای حسن نیت در برخورد با مراجعان |
| 119 | بنیا | بنیاد و اساس | اشاره به اصول محکم در کار زیبایی |
| 120 | بهسان | همانند نیکی | القای شباهت به نیکی و خوبی |
| 121 | بابیشه | بانگ شادی و خوشی | القای حسی شاد و پرانرژی |
| 122 | بدرویش | دور از کژی، پاک | القای پاکی و صداقت |
| 123 | بارَنا | بارش رحمت و نعمت | حسی از فراوانی و برکت |
| 124 | بهیار | درمان گر و شفا | یادآور درمان و احیای زیبایی |
| 125 | به بو | عطر نیک و خوش | القای بوی خوش و طراوت |
| 126 | بانویس | نوشته ی بانو | نمادی از ظرافت زنانه |
| 127 | باراسا | عالی و والاست | القای سطح بالای کیفیت |
| 128 | باریس | آرزوی نیک | حاوی امید نیک برای مشتری |
| 129 | بارمان | اندیشه ی والا | اشاره به تفکر بلند در ارائه خدمات |
| 130 | بهلون | خوش سیمای نیکو | از واژه ی «به» + «لون» (رنگ)؛ رنگی خوش و زیبا |
| 131 | بانوفر | هدیه ی بانوان | القای خدمتی ویژه برای بانوان |
| 132 | بهسود | جایگاه خیر و نیکی | مکانی برای خدمت خوب به افراد |
| 133 | بهرادین | زاده ی اندیشه نیک | ترکیبی از «به» + «راد» + «ین» |
| 134 | به نوش | آشامیدنی خوش و گوارا | استعاره از طعم شیرین زیبایی |
| 135 | به آرا | آراستن به نیکویی | مناسب سالنی که هدفش آراستن به بهترین شکل است |
| 136 | باینا | ثابت قدم و مستحکم | نشانگر استواری در کیفیت |
| 137 | برساد | باران سودمند | نشانی از شادابی و طراوت |
| 138 | بیزاک | ستاره ی روشن | حس روشنی و درخشندگی در چهره |
| 139 | بالوین | پاک و سفید | القای حس سپیدی و خلوص |
| 140 | بهرو | بخت خوش و سعادت | القای خوش اقبالی در زیبایی |
| 141 | بهیتا | رستگاری و نجات | کمک به رهایی از دغدغه های ظاهری |
| 142 | برناز | ظریف و زیبا | مناسب برای تأکید بر ظرافت و زیبایی |
| 143 | برفام | به رنگ برف، سفید | طراوت و روشنایی پوست را تداعی میکند |
| 144 | بهارن | همانند بهار | القای حس شکفتگی و شادابی |
| 145 | براسان | پر از احساس خوب | اشاره به فضایی مملو از حس خوب |
| 146 | به تور | آمیخته به خوبی | مناسب برای هارمونی خدمات |
| 147 | بَرزاد | زاده ی برکت و نیکی | نشان از فرزند نیکی و خیر |
| 148 | بِنار | آتش گرم و نورانی | القای گرمای ملایم و صمیمیت |
| 149 | بهشین | جایگاه نیکو و بلند | حس فضایی دلنشین و رفیع |
| 150 | بِهگرد | جستجوی نیکی | اشاره به حرکت مداوم برای یافتن زیبایی برتر |
اسم کلینیک زیبایی کردی
اگر به دنبال کلینیک های زیبایی برتر در مناطق کردنشین هستید، این لینک شما را با معتبرترین گزینه ها آشنا میکند. همین حالا کلیک کنید و بهترین خدمات زیبایی را پیدا کنید!
جدول چهارم نامهای اصیل فارسی
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 151 | پارمیدا | پُر از شکوه و زیبایی | ترکیبی خوش آوا برای سالن های زنانه |
| 152 | پارنا | کوهستان بلند | نماد استواری و شکوه |
| 153 | پایدار | با ثبات و محکم | القای اعتماد و ثبات در کیفیت |
| 154 | پارمیس | یکی از شاهزادگان هخامنشی | نشانگر اصالت و قدمت ایرانی |
| 155 | پَرسا | پاک و سپید | اشاره به طهارت درونی و بیرونی |
| 156 | پایا | ماندگار و پایدار | تداعی دوام و ماندگاری در نتایج زیبایی |
| 157 | پریا | فرشته ی افسانه ای | یادآور زیبایی فرازمینی |
| 158 | پَرنگ | شاداب و برافروخته | نمادی از شور و هیجان در سالن |
| 159 | پرگشا | گشایش فرشته وار | باز کردن راهی برای جذابیت |
| 160 | پردیس | باغ بهشت | نماد زیبایی آرمانی |
| 161 | پرشنگ | قطره های درخشان آب | حس تازگی و درخشش آب |
| 162 | پرند | حریر لطیف | یادآور لطافت و ظرافت پارچه های ابریشمی |
| 163 | پریسا | همچون پری | نامی رایج اما اصیل برای اشاره به زیبایی فرازمینی |
| 164 | پارچه | بافت اصیل | یادآور ظرافت و بافت زیبایی در خدمات |
| 165 | پاکا | پاک و بی آلایش | القای صداقت و شفافیت در خدمات |
| 166 | پَدرینا | خوش چهره و درخشان | برداشتی آزاد از واژه های «پدر» + «رینا» (درخشش) |
| 167 | پرواه | مراقبت و ملاحظه | نشانگر توجه سالن به جزئیات |
| 168 | پَنیا | ثروت درونی | القای ارزش درونی و بیرونی |
| 169 | پرتو | پرتو نور | تداعی نور و درخشش بر چهره |
| 170 | پوانا | خالص و طبیعی | حس طبیعی بودن و ارگانیک |
| 171 | پَنُر | اندیشه ی روشن | نشان از فلسفه ی شفاف در کار سالن |
| 172 | پاکام | دارای قدم های پاک | حرکت در مسیر درست و زیبا |
| 173 | پانوژ | دانش پاک | ارتباط با دانش تخصصی در زمینه زیبایی |
| 174 | پازند | نوشتن و تفسیر متون کهن | القای اصالت و تفسیر درست زیبایی |
| 175 | پازار | بازاری از زیبایی | نماد تنوع در محصولات و خدمات |
| 176 | پریماه | ماهی که چون پری است | زیبایی ماه گونه |
| 177 | پَهیلا | آغازگر و پیشرو | القای رهبری در ترندهای زیبایی |
| 178 | پایون | ایستادگی و قوام | اشاره به ماندگاری و استواری |
| 179 | پَریزاد | زاده ی پری | همانند پریسا؛ اما کمیاب تر |
| 180 | پردین | پرده ای از زیبایی | تشبیه زیبایی به پرده ای فاخر |
| 181 | پارمین | از گلبرگ های لطیف | برگرفته از لطافت گلها |
| 182 | پایدارا | مانا و استوار | تأکید دوباره بر پایداری |
| 183 | پَکیدا | گشایش پاک | آغاز نو و پاکی |
| 184 | پَلینا | پل نورانی | پلی برای رسیدن به زیبایی درخشان |
| 185 | پاشا | محترم و بزرگوار | القای احترام و نجابت در برخورد با مشتری |
| 186 | پُروا | جرأت و شجاعت | حس قدرتمندی و اعتماد به نفس |
| 187 | پازهر | پادزهر و درمان | کنایه از درمـان عیوب و مشکلات ظاهری |
| 188 | پَلاوا | تازه شکفته و جوانه | حس جوانی و تازگی در سالن |
| 189 | پیناس | هدیه ی دل | هدیه ای از اعماق وجود |
| 190 | پُنیا | پربار و پربرکت | نماد فراوانی و نعمت |
| 191 | پَهون | پدیدار شونده | آشکار کننده زیبایی نهفته |
| 192 | پارسین | ایرانی و پارسی | تأکید بر ملیت و زبان |
| 193 | پاسارگاد | نام پایتخت کهن هخامنشی | تداعی اصالت تاریخی |
| 194 | پاریکا | شاد و فرح بخش | حس نشاط آوری در محیط |
| 195 | پاهیتا | تر و تازه | مثل میوه ای رسیده و تازه |
| 196 | پیژامه | لطیف و نرم | کنایه از راحتی و نرمی خدمات |
| 197 | پِهرو | پهلوان و قوی | نشان از قدرت و قوت در کار |
| 198 | پاهرخ | خوش چهره | القای زیبایی در چهره |
| 199 | پیژان | گلبرگ یا پر | سبکی و ظرافت در کار |
| 200 | پایاز | آغاز پایدار | شروعی محکم و بی زوال |
بهترین سالن ماساژ در تهران
آرامش و تجدید انرژی را در این سالن تجربه کنید! همین حالا وارد شوید.
جدول پنجم نام برای سالن زیبایی
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 201 | تارین | تیره و غنی از رنگ | تداعی رنگ های عمیق و جذاب |
| 202 | تابان | درخشان و نورانی | اشاره به جلوه ی درخشان |
| 203 | تابیسا | درخشش همچون تابش نور | مناسب برای سالن های لوکس |
| 204 | تاسین | پاک و زلال | القای شفافیت در خدمات |
| 205 | تانیا | بانوی ستوده | از اسامی که جدیدتر رایج شده اما ریشه فارسی دارد |
| 206 | تارَک | بلندمرتبه | نماد ارتفاع و شکوه |
| 207 | تریسا | بانوی لطیف | یادآور ظرافت |
| 208 | تینا | گِلی چون سفال | اشاره به سرشت طبیعی |
| 209 | تابناک | نورانی و تابنده | بر درخشش پوست و مو تأکید دارد |
| 210 | تیاشا | نسیم خنک صبحگاهی | حسی از طراوت و خنکی |
| 211 | تُهیدا | تهی از کدورت | پاکی درونی را منعکس میکند |
| 212 | توران | سرزمین تور | نامی باستانی در شاهنامه |
| 213 | توشانا | کامیاب و موفق | القای حس موفقیت در زیبایی |
| 214 | تبیا | به معنای زیبایی طبیعی | یادآور زیبایی ذاتی |
| 215 | تالیا | جوانه و آغاز نو | حس شروع دوباره |
| 216 | تارینا | پوشیده از تار و پود هنر | القای هنر و کار ظریف |
| 217 | تبسَم | لبخند | گرچه عربی است اما در فارسی رایج و دارای لطافت خاص |
| 218 | توسکا | نام درختی مقاوم | سمبل استواری و ماندگاری |
| 219 | تارُم | بام خانه های شمال | تداعی فضایی آرام و دلنشین |
| 220 | تِلِما | آرزو و خواسته | القای برآورده شدن رؤیاهای زیبایی |
| 221 | تیهام | بی نظیر و یکتا | منحصر به فرد بودن سالن |
| 222 | تامار | درخت نخل و باروری | نشانگر ثمر و سودمندی |
| 223 | تیروژ | فروغ و درخشش | حسی از نور و جلوه ی خاص |
| 224 | تیوانا | قدرتمند و توانا | القای توانمندی در خدمات زیبایی |
| 225 | تنیسار | همراه دوستان و یاران | اشاره به ارتباط دوستانه با مراجعین |
| 226 | تابشا | تابش نور و گرما | احساس گرمای مثبت در محیط |
| 227 | ترانه | آواز خوش | تداعی موسیقی و هم آوایی با زیبایی |
| 228 | تنیا | تک و یکتا | حس منحصر به فرد بودن برند |
| 229 | توریا | قلمرو نیک و زیبا | برآمده از مفاهیم زیبایی در اسطوره های ایرانی |
| 230 | تبین | آشکار کردن و توضیح | رسالت شفاف در توضیح خدمات |
| 231 | تارا | ستاره | نام محبوب برای اشاره به درخشش |
| 232 | تاجیسا | صاحب تاج | نمادی از شکوه و پادشاهی |
| 233 | ترلان | پرنده ی شکاری زیبا | نشانی از قدرت و زیبایی توأمان |
| 234 | تِسکا | بیکران | اشاره به وسعت بی انتهای زیبایی |
| 235 | تهما | شجاعت و دلیری | القای اعتماد به نفس |
| 236 | تاشیم | طنازی و دلربایی | تداعی جذابیت زنانه |
| 237 | تالون | فرشته ی نگهبان | القای مراقبت فرشته وار از زیبایی |
| 238 | تِمینا | در امان و حفظ شده | بیانگر امنیت در سالن |
| 239 | تهرین | برتر و بالاتر | حس برتری در کیفیت |
| 240 | تیناسا | رشد تدریجی و شکوفا | اشاره به فرآیند مراقبت از زیبایی |
| 241 | توسین | مغرور به زیبایی (به شکل مثبت) | القای غرور سالم و اعتماد به نفس |
| 242 | تبَنوش | نوشداروی نیک | کنایه از درمان نواقص زیبایی |
| 243 | تَروان | سرشار و فراوان | القای فراوانی در خدمات و محصولات |
| 244 | تنزیل | فروفرستادن لطف | گرچه بخشی عربی دارد اما در فارسی هم رایج است |
| 245 | تهرا | پاک و زلال | برگرفته از ریشه ی «تهر» در نام تهران (جایگاه پاک) |
| 246 | تابشیر | نور نقره ای | درخشش آرام و ملایم |
| 247 | تَهماور | دلیر و پهلوان | قدرت و شکوه در زیبایی |
| 248 | تورگین | سرزندگی و نشاط | القای روحیه ی سرزنده |
| 249 | تینیار | دوست داشتنی و نیک سیرت | تأکید بر خوبی درونی |
| 250 | تهیر | بهت و شگفتی | القای شگفتی مشتری از نتیجه ی نهایی |

بهترین مرکز ماساژ در اصفهان
تجربه ای آرامش بخش در بهترین مرکز ماساژ اصفهان! جزئیات را اینجا ببینید.
جدول ششم نام برای سالن زیبایی
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 251 | جاوید | همیشگی، ابدی | القای ماندگاری خدمات |
| 252 | جویان | جستجوگر زیبایی | اشاره به کاوش برای بهترین ها |
| 253 | جهانآرا | آراسته کننده دنیا | القای قدرت تأثیرگذاری گسترده |
| 254 | جیران | آهو، زیباچشم | یادآور چشمان درشت و جذاب |
| 255 | جنار | چشمه ی روان | حس طراوت و جریان |
| 256 | جوانه | تازهشکفته و نوپا | نمادی از شروعی نو در زیبایی |
| 257 | جویبار | نهر کوچک و روان | القای حرکت مداوم و سیال در نوآوری |
| 258 | جیروا | پرنده ای کوچک و خوش آوا | یادآور ظرافت و لطافت |
| 259 | جردیس | گردِ زیبا و آراسته | اشاره به زینت و آراستگی |
| 260 | جاسمین | یاسمین (گل معطر) | نام گلی که بوی خوش دارد |
| 261 | جانار | زیبای دوست داشتنی | ترکیب «جا» (زیبا) و «نار» (گرما و عشق) |
| 262 | جنوش | نوشداروی جان | القای درمان و بهبود |
| 263 | جَلنا | آشکارشده و نمایان | نمایش زیبایی پنهان |
| 264 | جویا | در پی و مشتاق | اشاره به اشتیاق در یادگیری و ارائه خدمات بهتر |
| 265 | جهامین | جهانی و وسیع | نمادی از گستردگی و شمول |
| 266 | جاوانا | همیشه جوان | تداعی جوانی ابدی |
| 267 | جهین | تیزهوش و زیرک | القای دانش و مهارت |
| 268 | جیرواش | شاد و بشاش | حس نشاط و شادی |
| 269 | جِلوسا | نشست نور | الهام از درخشش نور در فضایی دلنشین |
| 270 | جنیار | دارای نیکویی جان | اشاره به نیک سیرتی در کنار زیبایی |
| 271 | جهارا | چهار سوی زیبایی | القای گستردگی زوایای زیبایی |
| 272 | جانوش | جانِ نوشین و دلپذیر | حس خوشی و لذت |
| 273 | جارسین | جارچی نور و زیبایی | کسی که مژده ی زیبایی را میآورد |
| 274 | جاودان | ابدی و بی پایان | تأکید بر اثر درازمدت خدمات |
| 275 | جروا | بارور و حاصلخیز | نمادی از زایش ایده های نو |
| 276 | جینا | زندگی بخش | القای سرزندگی و حیات |
| 277 | جرمانا | گروه و جامعه | اشاره به جمعی بودن و کار تیمی |
| 278 | جوویسا | جلوه ی ویژه | از ترکیب «جلوه» و «ویژه» در ساختاری فارسی گونه |
| 279 | جهیسا | پر از شادی و خنده | القای شادی مستمر |
| 280 | جرونیا | جرأت و نیرومندی | تجسم قاطعیت در ارائه خدمات |
| 281 | جیراد | زیبای دلیر | ترکیب زیبایی و دلیری |
| 282 | جیرال | ریشه دار و اصیل | القای اصالت |
| 283 | جانیا | هدیه ای برای جان | خدماتی که روح را نیز شاداب میکند |
| 284 | جویستا | جستجوگر راه درست | تأکید بر پیدا کردن بهترین روش ها |
| 285 | جوانهرُخ | چهره ای چون جوانه | تداعی پوست شاداب و نو |
| 286 | جِندا | نو و تازه | اشاره به تازگی دائمی |
| 287 | جهروین | دارای صدای روشن | القای شفافیت و صداقت |
| 288 | جانوم | عزیز و محبوب | سالن را چون عزیز و محبوب دل ها |
| 289 | جویکا | کوچک و دوست داشتنی | القای ظرافت |
| 290 | جیتان | روان درخشان | نقش درخشان و زلالی بر چهره |
| 291 | جِناد | زاده ی روشنایی | پیوند با نور و پاکی |
| 292 | جهینا | حاصل هوش | تأکید بر هوشمندی در اجرای خدمات |
| 293 | جولا | بافتی زیبا | یادآور بافت ظریف و هنری |
| 294 | جُمراد | گوهری کمیاب | القای ارزشمندی و یگانگی |
| 295 | جارمان | پیام آور نیکی | مفهومی مرتبط با ارمغان نیک |
| 296 | جَوافر | وافربودن و سرشار بودن | بیانگر فراوانی جمال و خوبی |
| 297 | جویست | برگزیده ای از زیبایی | اشاره به انتخاب گلچین شده از خدمات |
| 298 | جالون | جلوه ی درخشان | ترکیبی از جلا + رونق |
| 299 | جرما | گرمای جان | حسی از صمیمیت و حرارت |
| 300 | جیرام | مترادف جیران، آهو | اسمی با شباهت مفهومی به آهو؛ اشاره به ظرافت و زیبایی چشم ها |
چیست HMPV
این ویروس تنفسی چیست و چگونه منتقل میشود؟ برای آشنایی بیشتر، کلیک کنید
جدول هفتم نام های اصیل فارسی
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 301 | چامه | شعر و سرود | یادآور طنین زیبا و شاعرانه |
| 302 | چکاوا | آوای پرنده | نمادی از صدای لطیف و ملایم |
| 303 | چشمگیر | بسیار جذاب و دیدنی | القای جذابیت فراوان |
| 304 | چکامه | شعر و آهنگ | مشابه چامه، اما تأکید بیشتری بر آهنگین بودن |
| 305 | چهرآرا | آراسته کننده چهره | بسیار مناسب برای سالن زیبایی |
| 306 | چکاوک | پرنده ی آوازه خوان | حس نشاط و سبک بالی |
| 307 | چنارین | همچون چنار، سرسبز و استوار | القای دوام و سرسبزی |
| 308 | چهرین | خوش چهره و زیبارو | مناسب برای اشاره به زیبایی ظاهری |
| 309 | چینار | درخت چنار | سمبل قدمت و ریشه |
| 310 | چلچله | پرستوی بهاری | نویدبخش آمدن زیبایی در فصل نو |
| 311 | چلیپا | نماد چهار جهت | نشان از جامعیت و فراگیری خدمات |
| 312 | چلسیما | خیال زیبا | تداعی رویاپردازی و خیال |
| 313 | چابک | چالاک و سریع | بر سرعت عمل در خدمات تأکید دارد |
| 314 | چَمرو | چرخش زیبا و دلربا | حسی از ظرافت رقص و حرکت |
| 315 | چکاد | قله و اوج | القای رسیدن به اوج زیبایی |
| 316 | چَمانا | پر از جنب و جوش | نمادی از انرژی مثبت و پویایی |
| 317 | چروشا | بانگ و فریاد روشن | جلب توجه و دیده شدن |
| 318 | چلیما | زیبای بخشنده | بخشندگی و سخاوت در زیبایی |
| 319 | چِمان | آواز چمنزار | حس تازگی طبیعت |
| 320 | چنانا | چنان که باید | القای بی نقص بودن |
| 321 | چریدا | فرح بخش و شادی آور | حسی خوش و شاد |
| 322 | چولان | فضایی باز و گسترده | اشاره به بزرگی و وسعت سالن |
| 323 | چایاز | مانند چای دلنشین | گرما و آرامش در کنار طراوت |
| 324 | چنوس | بوی خوش جنگل | نمادی از طبیعت گرایی |
| 325 | چودیس | دیس و ظرف زیبایی | استعاره از ظرفی پر از زیبایی |
| 326 | چینا | چین و نقش زیبا | اشاره به نقش و نگارهای هنری |
| 327 | چیکا | کوکوی ظریف پرنده | حس لطافت و زیبایی صدای پرنده |
| 328 | چابین | شتابان و فعال | تداعی سرعت و کیفیت در کنار هم |
| 329 | چلیان | روان و جاری | پیوستگی در ارائه خدمات |
| 330 | چاکار | کار درست و پاک | تأکید بر اصالت و درستی |
| 331 | چهرلین | درخشان در چهره | تشعشع زیبایی بر صورت |
| 332 | چرما | نرم و انعطاف پذیر | نماد انعطاف در برخورد با سلیقه ها |
| 333 | چهرزاد | زاده ی چهره زیبا | اشاره به تولد و شکوفایی زیبایی |
| 334 | چلکسا | نقشهای درخشان بر لباس | تداعی هنر و ظرافت |
| 335 | چمیتا | گردش نور در آب | حس شفافیت و درخشندگی |
| 336 | چِلیوا | قطره های بلورین | یادآور کریستال های شفاف |
| 337 | چالور | ساحل و کرانه | فضایی برای آسایش و زیبایی |
| 338 | چریمان | مهربان و دلنواز | القای ارتباط صمیمی با مشتریان |
| 339 | چامارا | چتر محافظ | حس محافظت و مراقبت از زیبایی |
| 340 | چندیس | پیکره و تندیس | نماد ظرافت و هنر در طراحی |
| 341 | چوامین | اندیشه ی زیبا | تفکر زیبا در خلق استایل |
| 342 | چِنوشا | نوش چشمه ی زلال | طراوت و شادابی |
| 343 | چیلان | باران نرم و آهسته | حس طراوت پس از باران |
| 344 | چیلما | مه نرم و سفید | تداعی لطافت و روشنی |
| 345 | چِگلین | گل های کوچک رنگارنگ | حس ظرافت گل های رنگارنگ |
| 346 | چنور | نور چراغ | درخشندگی و روشنی سالن |
| 347 | چاسین | حس خوب و آرامش | نامی ساخته شده از «چا» (آرام) + «سین» (خوب) |
| 348 | چیراد | یادآور گفتار نیک | تأکید بر ارتباط صمیمی و گفتار دلنشین |
| 349 | چامیت | نقش موزون | القای هماهنگی در استایل |
| 350 | چترا | پوشش و محافظ | نمادی از محافظت از زیبایی چهره |
جدول هشتم نام های اصیل فارسی
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 351 | حَناز | مست حنا، بوی خوش و رنگ زیبا | نمادی از آرایش سنتی و رنگین |
| 352 | هانا | پُر از لطف و مهربانی | یادآور لطافت رفتار |
| 353 | هامین | تابستان پرگرما | القای گرمای پرشور در سالن |
| 354 | هامون | دشت بزرگ و باز | حس آزادی و فضا |
| 355 | هاناژ | لطف همراه با شکوه | ترکیبی از مهربانی و زیبایی |
| 356 | هیوا | امید و آرزو | نامی کردی که در فارسی هم رایج شده و تداعی امید میکند |
| 357 | هژیر | هوشیار و بیدار | القای هشیاری در خدمات زیبایی |
| 358 | هُژان | دوست و رفیق | بیانگر صمیمیت سالن با مخاطبان |
| 359 | هیرسا | زرین و طلایی | اشاره به رنگ درخشان |
| 360 | هیراد | خوشرو و خندان | تداعی شادابی در ظاهر |
| 361 | هیرمان | باشکوه و عالی | القای حس فاخر |
| 362 | هرماس | نماد قدرت و زیبایی | برگرفته از تلفیق شکوه و جذابیت |
| 363 | همآرا | همسو در آراستگی | تأکید بر هماهنگی تیمی در سالن |
| 364 | هومان | نیک اندیش و نیک رفتار | اشاره به خُلق نیک و ارائه خدمات با کیفیت |
| 365 | هوران | روشن و تابان | از «هور» به معنای خورشید |
| 366 | هوژین | اندیشه ی پاک | القای نیت و افکار مثبت |
| 367 | هوتن | تن سالم و قوی | نمادی از تندرستی و ظاهر مطلوب |
| 368 | هیتا | گل شکفته | حس جوانه زدن و زیبایی تازه |
| 369 | هیرکان | نام قدیم گرگان | اشاره به ریشه ی ایرانی و اصیل |
| 370 | هوروش | چون خورشید تابان | زیبایی همچون طلوع آفتاب |
| 371 | هیداس | پنهان شده در نور | جذابیت پنهان اما نورانی |
| 372 | هما | پرنده ی اقبال | نماد خوش اقبالی و سعادت |
| 373 | هیما | گرمای دل | اشاره به گرمی و صمیمیت |
| 374 | هویدا | آشکار و نمایان | تجسم زیبایی عیان و جلوه گر |
| 375 | هوشیار | آگاه و بیدار | تأکید بر دانش و آگاهی در هنر زیبایی |
| 376 | هومانوش | نوش نیک اندیشی | ترکیبی از هومان (نیک اندیش) + نوش |
| 377 | هَیرو | قهرمان و دلیر | القای شجاعت و قدرت |
| 378 | هاوین | تابستانی گرم | القای حس گرما و پرشوری |
| 379 | هَورین | از خورشید | از ریشه ی هور؛ حس درخشش |
| 380 | همازاد | همزاد و هم سو | القای همراهی و همراستایی با مشتری |
| 381 | هوژیر | باهوش و بیدار | شباهت با هژیر اما با تلفظ متفاوت |
| 382 | هاوار | فریاد و صدا | به معنای بانگ امیدبخش |
| 383 | هومن | فکر نیک | یکی از فضیلت های نیک در فرهنگ باستانی |
| 384 | هارتا | شکوفه ی گل | حس رشد و تازگی |
| 385 | هاریکا | تحسین شده | القای قدرتمندی و ستایش |
| 386 | هادیسا | داستان تازه | حسی از تازگی و نوآوری |
| 387 | هالیا | شفاف و روشن | تداعی شیشه و نور |
| 388 | هانون | مهربان و صمیمی | حس رفاقت و همراهی |
| 389 | هیلار | رنگین و زیبا | یادآور هاله های رنگی و تلالؤ نور |
| 390 | هوشینا | درایت و هوشمندی | القای دانش تخصصی در زیبایی |
| 391 | هالیاژ | آمیخته با شکوه | الحانی از زیبایی سلطنتی |
| 392 | هوراک | مسیر خورشید | نشانی از راه روشن |
| 393 | هیمیا | شکوفه های بهاری | حس تازگی در فصل زیبایی |
| 394 | هوچیر | قهرمان در اندیشه | اشاره به پیروزی در تفکر |
| 395 | هوانا | هوای پاک و تازه | القای حس پاکی محیط |
| 396 | هویم | ما و نیک اندیشی | نمادی از همکاری جمعی برای نیکی |
| 397 | هژانا | هدیه ای از هوشمندی | تلفیق هژیر + آنا، القای مهارت هوشمندانه |
| 398 | هایسا | آرام و بیصدا | حسی از سکوت آرامش بخش |
| 399 | هوراکسا | خورشید درخشان | تأکید بر تابش قوی و جلوه زیبایی |
| 400 | هیراس | هم عهد و هم قسم | نشان از وفاداری و تعهد |

جدول نهم اسم سالن زیبایی ایرانی اصیل
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 401 | خُرَّم | شاد و خرم | یادآور طراوت و شادابی |
| 402 | خَندان | پر از خنده و شادی | القای حس شادی به مشتریان |
| 403 | خورشید | منبع نور و گرما | نمادی از درخشش بی پایان |
| 404 | خُنیا | نغمه و موسیقی | اشاره به هنر و آهنگ |
| 405 | خُجسته | مبارک و فرخنده | القای حس برکت و نیکی |
| 406 | خرامان | با ناز و آرامی راه رفتن | تداعی لطافت در حرکت |
| 407 | خاور | شرق، طلوع آفتاب | اشاره به آغاز روشنی |
| 408 | خِندان | شکل دیگر خندان | به همان معنی شادی و سرور |
| 409 | خَرمینا | خوش و شادمانه | القای شادی در فضا |
| 410 | خیزان | در حال رشد و خیزش | نشان از پیشرفت و بالندگی |
| 411 | خوشا | خوش و دلپذیر | نمادی از لحظات خوش در سالن |
| 412 | خاجان | جان گرامی | عزیز بودن جان و زیبایی |
| 413 | خایار | یار خوب و عزیز | اشاره به همراه وفادار |
| 414 | خداوَر | هدیه ی خدا | تفسیر برکت و نعمت در زیبایی |
| 415 | خیلما | خیال مواج | حس رهایی و خلاقیت در نگاه به زیبایی |
| 416 | خِرِسا | خرسندی و آرامش | القای حس آرامش |
| 417 | خاویس | راز پنهان | اشاره به کشف زیبایی پنهان |
| 418 | خویسار | پناه و آرامش | مکانی امن برای مراقبت از زیبایی |
| 419 | خوراما | خورشید آرام | تلطیف نور و گرما برای آرامش |
| 420 | خیرو | سراسر خیر | اشاره به خوبی فراگیر |
| 421 | خاشا | کرنش و تواضع | خدمات با فروتنی و احترام |
| 422 | خوریا | خورشید من | حس مالکیت نسبت به نور و گرما |
| 423 | خُمینا | مستی شادی | سرمستی از جلوه ی تازه |
| 424 | خارین | برگرفته از خارستان ولی زیبا | کنایه از کشف زیبایی در ناملایمات |
| 425 | خرینگ | گل خرما | طعمی شیرین از زیبایی |
| 426 | خاغوش | آغوش گرم | حس امنیت و راحتی |
| 427 | خیروَش | خوش سیمای خوب | تأکید بر زیبایی چهره و رفتار |
| 428 | خوبان | جمیع نیکان | سالن جمع خوبان و زیبارویان |
| 429 | خرامش | رفتاری نرم و دلنشین | اشاره به نرمی و ملایمت |
| 430 | خیوَن | روشن و پاک | القای پاکی و زلالی |
| 431 | خوما | جذاب و دلنشین | برداشته از حالت «خوب و هما» |
| 432 | خارا | سنگ خارا، محکم | تأکید بر ثبات و دوام |
| 433 | خرِسیما | سیمای خوش و شاد | پیوند بین خرسندی و سیمای شاد |
| 434 | خماشا | نهایت لطف و مهربانی | القای حس مهربانی بی اندازه |
| 435 | خاجین | ساخته ی ارزشمند | کنایه از هنر ارزشمند |
| 436 | خلاشا | خلأ پر از آرامش | فضای مینیمال برای آرامش ذهن |
| 437 | خونیا | خوش آهنگی نوا | القای هارمونی در سالن |
| 438 | خرواس | جذاب و دلفریب | تأکید بر ویژگی فریبنده و اغواگرانه زیبایی |
| 439 | خشایا | شاهوار و پادشاهی | حس سلطنتی و فاخر در خدمات |
| 440 | خورشام | خورشید شام | نور غروب، زیبایی متفاوت |
| 441 | خیاوش | رویای خوش | حس رویاپردازی |
| 442 | خاغین | مغرور از زیبایی | غروری مثبت در ارزش گذاری زیبایی |
| 443 | خوریما | خورشید من و ما | اشتراک زیبایی میان افراد |
| 444 | خالش | نقش روی صورت | اشاره به خال زیبا |
| 445 | خِرامین | با ناز و کرشمه راه رفتن | دوباره تأکید بر لطافت حرکات |
| 446 | خاورین | منسوب به خاور | یادآور طلوع خورشید |
| 447 | خینا | رنگ خوش و درخشان | حس رنگی و نورانی |
| 448 | خومهر | مهر و محبت | عشق و محبت در خدمات |
| 449 | خَرین | زیبایی نهفته در خار | نمادی از شکوفایی در هر شرایطی |
| 450 | خُشینا | خوش و دلگشا | ایجاد حس خوشایند و دلنشین |
جدول دهم اسم سالن زیبایی ایرانی اصیل
| شماره | نام | معنی | توضیحات |
|---|---|---|---|
| 451 | ژیوار | زندگی و حیات | نامی کردی که در فارسی هم محبوب شده است |
| 452 | ژیلا | نسیم ملایم | القای نرمش و لطافت |
| 453 | ژینا | زندگ بخش | مثل جینا، اما با تلفظی متفاوت |
| 454 | ژوان | جوانه، طلوع | القای آغاز نو و شادابی |
| 455 | ژینو | زن و بانو | تأکید بر اصالت زنانه |
| 456 | ژورین | پرشکوه و فاخر | یادآور شکوه و جلال |
| 457 | ژاخیر | نوری که از میان ابر بیرون میآید | تلألو ناگهانی زیبایی |
| 458 | ژوانه | تازه جوانه زده | القای تازگی و طراوت |
| 459 | ژیار | زیبایی خاص | تأکید بر خاص بودن زیبایی |
| 460 | ژیران | آهوی زیبا | ترکیب ژیلا و جیران، تأکید مضاعف بر زیبایی چشم ها |
| 461 | ژینوما | بانوی زندگی بخش | مناسب برای سالن زنانه |
| 462 | ژادیا | زاده ی زیبایی | اشاره به تولد از زیبایی |
| 463 | ژالین | شبنم و قطره ی باران | حس طراوت پس از باران |
| 464 | ژانه | دانه ی باروری | نمادی از رویش و شکوفایی |
| 465 | ژَوانه | درخشش جوانی | برگرفته از ژوان + پسوند ة |
| 466 | ژوا | زیبای روشن | القای شفافیت و درخشش |
| 467 | ژیکال | گل پرپر | اشاره به ظرافت گلبرگ ها |
| 468 | ژومیسا | الهه ی زیبایی برافروخته | ساخته شده از ترکیب مفاهیم زیبایی و درخشش |
| 469 | ژومین | روشن و تابان | یادآور نور آرام |
| 470 | ژیناژ | زندگی درخشان | ترکیبی از ژینا + ژ (پسوند تأکید) |
| 471 | ژالیسا | شبنم الماس گون | حس درخشش الماس و طراوت |
| 472 | ژمیم | گرم و پرحرارت | القای گرمایی دلچسب |
| 473 | ژوما | روز روشن | القای روشنی و شفافیت |
| 474 | ژاسو | بوی گل ها | حس طراوت و عطرخوش |
| 475 | ژیارا | سرشار از زیبایی | شکل کشیده تر از ژیار |
| 476 | ژنار | نوری که راه را روشن میکند | القای هدایت در مسیر زیبایی |
| 477 | ژامیل | زیبا و شگفت انگیز | تأکید بر شگفتی و جذابیت |
| 478 | ژاکین | یقین در زیبایی | القای اطمینان به نتیجه |
| 479 | ژیرو | روان زندگی | همچون رودی جاری برای حیات |
| 480 | ژوفا | فراوانی زیبایی | نمادی از کثرت و تنوع در خدمات |
| 481 | ژایلان | نغمه ی خوش | القای آهنگ خوش در سالن |
| 482 | ژیوما | طلوع زندگی | آغاز روزی نو و زیبا |
| 483 | ژامین | نگهبان زیبایی | تأکید بر حفظ و مراقبت از زیبایی |
| 484 | ژیناسا | شکفتگی زندگی | تلفیق ژینا + سا (پسوند رشد) |
| 485 | ژیرما | گرمای زیبا | حس گرمای انرژی بخش |
| 486 | ژارا | زاری شیرین و زیبا | صدای لطیف و غم شیرین؛ استعاره از هنر |
| 487 | ژانوار | هدیه ی زندگی | معادل هدیه ای از حیات |
| 488 | ژیراد | زیبای پراوج | بلندی و اوج زیبایی |
| 489 | ژاندیس | تجلی دانه های زیبایی | استعاره از شکوفه های رنگارنگ |
| 490 | ژیریکا | چرخش زیبایی | حرکت دوره ای مدها در سالن |
| 491 | ژورما | طلایی و درخشان | یادآور طلا و جلال |
| 492 | ژیناوا | ساحل زندگی | جایی که زیبایی با زندگی تلاقی میکند |
| 493 | ژوگار | طلوع تازه | کنایه از آغاز زیباتر |
| 494 | ژکارین | بافتی از زیبایی | القای لطافت و هنرمندی |
| 495 | ژیلان | آهو و زیبایی چشمان | ترکیبی از ژیلا + ان |
| 496 | ژتینا | تینیای روشن | برداشتی آزاد؛ القای شادابی و روشنی |
| 497 | ژودا | داد زیبایی | هدیه ای از عدالت زیبایی |
| 498 | ژنوآ | نوآوری زیبایی | اشاره به ایده های تازه و خلاقانه |
| 499 | ژیلیس | گل زمستانی روشن | نماد مقاومت و زیبایی در سختی |
| 500 | ژِنوس | نژاد و اصل زیبایی | اشاره به اصل و ریشه ی اصیل زیبایی |
سخن پایانی اسم سالن زیبایی ایرانی اصیل
در این بلاگ، 500 نام اصیل ایرانی (یا برگرفته از ریشه های کهن فارسی) را معرفی کردیم که میتوانند برای نامگذاری سالنهای زیبایی مورد استفاده قرار گیرند. هر کدام از این نامها معنا و حال و هوای متفاوتی را منتقل میکنند و میتوانند هویت منحصر به فردی به برند شما بدهند. با انتخاب هوشمندانه ی نام و توجه به بار معنایی و احساسی آن، سالن زیبایی شما در ذهن مخاطبان ماندگارتر خواهد شد.
امیدواریم این فهرست مفید واقع شود و بتوانید از میان این نامهای متنوع، گزینه ای مناسب با سلیقه و ارزش های خود برگزینید. فراموش نکنید که پیش از ثبت نهایی نام، حتماً ملاحظات حقوقی و برندینگ را مد نظر قرار دهید تا نام انتخابی شما بدون مشکل در دسترس باشد.






بسیار عالی بود ممنون از پیشنهاداتون
سالن زیبایی آرمینا خدمات خوبی میدهد 🌹
سلام ممنون از نظرتون
من اسم آرایشگاهم رو ژوفا گذاشتم 😍
تشکر از سالن آسا
سلام ممنون از نظرتون